برای انتخاب کلیدenter انتخاب کنید یا برای لغو ESC فشار دهید.

مدیریت منفعل چیست؟

مدیریت منفعل که همچنین به آن سرمایه گذاری منفعل گفته می شود، یک استراتژی سرمایه گذاری است که یک شاخص یا سبد بازار را دنبال می کند. مدیریت انفعالی بیشتر در بازار سهام است، جایی که صندوق های نمایه از شاخص بورس ردیابی می کنند، اما در سایر انواع سرمایه گذاری از جمله اوراق قرضه، کالاها و صندوق های تامینی رایج تر می شود.

محبوب ترین روش، تقلید از عملکرد یک شاخص خارجی مشخص با خرید صندوق فهرست است. با ردیابی یک فهرست، یک سبد سرمایه گذاری به طور معمول متنوع سازی، گردش مالی کم (خوب برای پایین آوردن هزینه های معاملات داخلی) و هزینه های مدیریت پایین را به دست می آورد. با کمترین هزینه، یک سرمایه گذار در چنین صندوقی بازده بالاتری نسبت به صندوق مشابه با سرمایه گذاری های مشابه اما هزینه های مدیریت بالاتر و یا گردش مالی هزینه معاملات دارد. یکی از بزرگترین صندوق های سهام مشترک، Vanguard 500، به صورت انفعالی اداره می شود. دو بنگاه با بیشترین میزان پول تحت مدیریت، BlackRock  و State Street در درجه اول درگیر استراتژی های مدیریت منفعل هستند.

پایه و اساس

مفهوم مدیریت منفعل برای بسیاری از سرمایه گذاران خلاف واقع است. اساس فهرست گذاری تمایلی ناشی از مفاهیم زیر در مورد اقتصاد مالی است :

  1. در دراز مدت، ​​سرمایه گذار معمولی عملکرد متوسطی برای هزینه های پیشین برابر با میانگین بازار، خواهد داشت. بنابراین، یک سرمایه گذار معمولی ​​از کاهش هزینه های سرمایه گذاری بیشتر از تلاش برای از شکست دادن میزان متوسط ​​بهره می برد.
  2. فرضیه بازار کارآمد ادعا می کند که قیمت های تعادلی بازار، تمام اطلاعات موجود را کاملاً منعکس می کند، یا تا حدی که برخی از اطلاعات منعکس نشده باشد، هیچ کاری برای بهره برداری از این واقعیت وجود ندارد. این تفسیر به طور گسترده ای این گونه تعبیر می شود که غیرممکن است که بازار را از طریق مدیریت فعال ” شکست داد ” ، گرچه این تعبیر صحیحی از فرضیه به شکل ضعیف آن نیست. اشکال بزرگ تر این فرضیه بحث برانگیز است، و برخی از شواهد قابل بحث در مورد آن در شکل ضعیف نیز وجود دارد. برای کسب اطلاعات بیشتر به امور مالی رفتاری مراجعه کنید.
  3. مشکل اصلی عامل : یک سرمایه گذار (اصلی) که به مدیر موجودی (عامل) پول اختصاص می دهد باید به درستی انگیزه هایی را به مدیر بدهد تا بتواند موجودی اوراق بهادار را مطابق با ریسک تمایل بازگشت سرمایه گذار انجام دهد و باید بر عملکرد نظارت داشته باشد.
  4. مدل قیمت گذاری دارایی های سرمایه (CAPM) و قضایای تفکیک موجودی مربوطه، که نشان می دهد، به طور مساوی ، همه سرمایه گذاران ترکیبی از سبد بازار و دارایی بدون ریسک را در اختیار دارند. یعنی تحت برخی فرضیات بسیار قوی، صندوقی که به “بازار” نمایه شده است، تنها صندوقی است که سرمایه گذاران برای دستیابی به بالاترین میزان بازده تعدیل شده ریسک لازم دارند. CAPM با آزمایشات تجربی رد شده است.

بازار رو به ترقی در دهه ۱۹۹۰ به رشد شاخص های مشاهده شده در طی این دهه کمک کرد. سرمایه گذاران با سرمایه گذاری در موجودی هایی که در شاخص های گسترده بازار مستقر مانندSP 500 ، Russell 3000 و Wilshire 5000 محقق می شوند، می توانند به بازده مطلوب برسند.

در ایالات متحده، صندوق های فهرست بندی شده بیشتر از مدیران فعال عملکرد بهتری دارند، به ویژه هزینه هایی که آنها می پردازند بسیار پایین تر از مدیران فعال است. آنها همچنین می توانند بعد از اظهارنامه مالیاتی به میزان قابل توجهی بیشتر شوند. این در مقایسه با یکدیگر، صندوق متقابل و معیار منفعل با حساب بازار پول صادق است، اما با در نظر گرفتن بازده دیفرانسیل تغییر می کند. برخی از مدیران فعال ممکن است این شاخص را در سالهای خاص یا حتی به طور مداوم طی یک سری از سالها شکست دهند. با این وجود، سرمایه گذار خرده فروش هنوز این مشکل را دارد که تشخیص دهد چه میزان از کارآیی به جای شانس ، ناشی از مهارت بوده است و مدیران در آینده به خوبی کارشان را انجام می دهند.

اجرا

به عبارت ساده تر، صندوق شاخص با خرید اوراق بهادار به همان نسبت که در شاخص بورس سهام انجام می شود، قابل اجراست. همچنین می توان با نمونه برداری (به عنوان مثال، خرید سهام از هر نوع و بخش در این فهرست، اما لزوماً برخی از تک تک سهام های تجاری) حاصل نشد، و نسخه های پیچیده ای از نمونه برداری وجود داشته باشد (به عنوان مثال، کسانی که به دنبال خرید آن دسته از سهام خاص هستند بهترین شانس برای عملکرد خوب را دارند).

صندوق های سرمایه گذاری توسط مدیران سرمایه گذاری از نزدیک نمایه را در اوراق بهادارهای مدیریت شده خود تکرار می کنند و مقدار کمی “ارزش افزوده” ارائه می دهند، زیرا مدیرانی که هزینه های مدیریتی فعال را پرداخت می کنند، “پیگیران محرمانه” نامیده می شوند؛ این است که آنها در حقیقت به طور فعال صندوق را مدیریت نمی کنند بلکه به طرز چشمگیری شاخص را تکرار می کنند. صندوق های سرمایه گذاری که از استراتژی های سرمایه گذاری منفعل برای ردیابی عملکرد شاخص بورس استفاده می کنند، به عنوان صندوق های شاخص شناخته می شوند. صندوق های مبادله ای ارز به سختی مدیریت می شوند و اغلب شاخص های خاصی از بازار یا کالاها را ردیابی می کنند. با استفاده از تعداد اندکی از صندوق های شاخص و ETF، می توانید یک نمونه کار را ایجاد کنید که سهام جهانی و بازار اوراق قرضه را با هزینه ای نسبتاً پایین دنبال کند. نمونه های رایج شامل موجودی های دو صندوقه و سه صندوقه سست هستند.

اوراق بهادار متنوع در صندوق های شاخص توسط مشاوران سرمایه گذاری استفاده می شود که برای مشتریان خود منفعلانه سرمایه گذاری می کنند بر اساس این اصل که بازارهایی که عملکرد پایین تری دارند توسط سایر بازارهایی که عملکردشان بالاست متعادل خواهند شد. گزارش Loring Ward  در دیدگاه مشاور نشان داد که چگونه تنوع بین المللی در مدت ۱۰ سال از ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ انجام شده است، با شاخص سرمایه مورگان استنلی برای بازارهای نوظهور که ​​منجر به بازده ده سال بازده ۱۵۴ درصدی تعادل در تراشه آبی SP SP 500شد که در همان بازه ۹٫۱ درصد را از دست داد ـ یک حادثه ی نادر تاریخی. در این گزارش آمده است که موجودی منفعل متنوع در طبقات دارایی بین المللی، بازده پایدار تری ایجاد می کند، خصوصاً اگر به طور مرتب تعادل برقرار شود. گفتگو در مورد اینکه آیا صندوق های شاخص یکی از نمونه های موجود یا تنها نمونه مدیریت منفعل است یا خیر وجود دارد.

مدیریت “منفعل” به معنای تسلیم شدن نیست. مشاوران جهانی ایالتی استیت استریت مدتهاست که شرکتها را درگیر مسائل مربوط به حاکمیت شرکتی می کنند. مدیران منفعل می توانند با استفاده از تعداد زیادی سهام ، به هیئت مدیره رأی دهند. اجبار به داشتن سهام در بعضی از شرکتها از طریق حقوق صندوقها ، استیت استریت در مورد اصول تنوع، از جمله تنوع جنسیتی ، تاکید می کند.

بانک مرکزی آمریکا در سال ۲۰۱۷ تخمین زد که ۳۷ درصد از ارزش صندوق های آمریکایی (شامل دارایی های خصوصی) در سرمایه گذاری های غیرفعال مانند صندوق های شاخص و ETF  های شاخص است. در همان سال، بلکروک تخمین زد که ۱۷٫۵ درصد از بازار جهانی سهام بصورت منفعلانه اداره می شود. در مقابل، ۲۵٫۶ درصد توسط صندوق های فعال یا حسابهای نهادی اداره می شدند، و ۵۷ درصد خصوصی در اختیار قرار می گرفت و احتمالاً شاخصی را ردیابی نمی کند. به همین ترتیب، Vanguard در سال ۲۰۱۸ اظهار داشت که صندوق های شاخص “۱۵ درصد از ارزش کل سهام جهانی” را در اختیار دارند.

سرمایه گذاری صندوق بازنشستگی در استراتژی های منفعل

تحقیقات انجام شده توسط شورای بازنشستگی جهانی (WPC) نشان می دهد که ۱۵ درصد تا ۲۰ درصد دارایی های کل در اختیار صندوق های بازنشستگی بزرگ و صندوق های تأمین اجتماعی ملی در قالب صندوق های انفعالی در قالب های مختلف سرمایه گذاری می شود ـ همان طور که بر خلاف دستورالعمل های سنتی که بیشترین سهم سرمایه گذاری های نهادی با موفقیت اداره می شوند. نسبت سرمایه گذاری شده در صندوق های منفعل در حوزه های قضایی و نوع صندوق متفاوت است.

جذابیت نسبی وجوه منفعل مانند ETF ها و سایر وسایل سرمایه گذاری در شاخص که به دلایل مختلف شروع می شود به سرعت افزایش یافته است از ناامیدی از عملکرد ناخواسته تحت نظارت فعالانه به گرایش گسترده تر گرفته تا به سمت کاهش هزینه ها در بین خدمات عمومی و مزایای اجتماعی که پس از رکود بزرگ سال ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ افزایش یافته است. حقوق بازنشستگی بخش دولتی و صندوق های ذخیره ملی از جمله پذیرندگان اولیه استراتژی های مدیریت منفعل بوده اند.

انتقاد

تحلیلگران شرکت Sanford C. Bernstein، LLC، انتقاد از مدیریت منفعل را “بدتر از مارکسیسم” خوانده اند. از نظر آنها، مدیریت فعال بازار و مارکسیسم سعی دارند منابع را بهینه اختصاص دهند، در حالی که مدیریت منفعل باعث افزایش همبستگی سهام و جلوگیری از کارآیی می شود. بنابراین، آنها به سیاست گذاران توصیه می کنند که مدیریت فعال را تضعیف نکنند.

تحلیلگران Emperor Investment Inc، استدلال کرده اند که طبق قانون عواقب ناخواسته، افزایش سرمایه گذاری غیرفعال، بازار را بیش از پیش ناکار می کند و این به نوبه خود باعث می شود که سرمایه گذاری فعال سودآورتر شود. شماری دیگر از سرمایه گذاران برجسته به دلایل مختلف از مدیریت منفعلانه انتقاد کرده اند. کارل ایکان، هوارد مارکز و مایکل بری معتقدند که فهرست بندی غیر فعال منجر به تحریف قیمت سهام یا حباب شده است ، به ویژه در قیمت سهام شرکت های بزرگ ؛ در حالی که رابرت شیلر، برنده جایزه یادبود نوبل، فهرست بندی منفعل را “یک سیستم هرج و مرج” توصیف کرد. جفری گوندلاچ ادعا می کند که مدیریت منفعل به “شیدایی” و نمونه ای از “رفتارهای گروهی” تبدیل شده است. جک گوگل، که سرمایه گذاری های غیرفعال را در دهه ۱۹۷۰ با شرکت Vanguard محبوب کرد، در سال ۲۰۱۸ نگرانی هایی را درباره سه شرکت بزرگ سرمایه گذاری منفعل ایالات متحده (Vanguard، BlackRock و State Street) در اختیار داشتن سهم نامتناسب از کنترل رای در شرکت های آمریکایی ایجاد کرد.

برای دوستانتان بفرستید: